با سلام به دوستان عزیز
در بخش های قبلی دیدیم که پادشاهی عاشق کنیزکی شد و بعد از آوردن او به قصر ، کنیز بیمار شد و هیچ دارویی هم به بهبود او کمک نمی کرد تا اینکه پادشاه به خدا متوسل شد و در خواب پیری دید که به او مژده داد که طبیبی فردا از طرف پروردگار می آید که علاج درد کنیزک دست اوست ... و فردا طبیب از راه رسید ...
ملاقات پادشاه با آن ولی که در خوابش نمودند 93: دست بگشاد و کنارانش گرفتهمچو عشق اندر دل و جانش گرفت کنارانش گرفت : او را در کنار گرفت دست و پیشانیش بوسیدن گرفتاز مقام و راه پرسیدن گرفت گرفت : شروع کرد ، به کاری پرداخت پرس پرسان می کشیدش تا به صدرگفت: گنجی یافتم اما به صبرپرس پرسان : پرسان پرسان – صبر در زبان صوفیان شکیبایی بر ناملایمات همراه با سکوت و شکوه نکردن است . گفت: ای نور حق و دفع حرج!معنی "الصبر مفتاح الفرج"! حرج فشار و تنگی است و در اینجا فشار درونی و روحی و دلتنگی . در مصراع دوم یک حدیث نبوی آمده که شکیبایی کلید گشایش کارهاست ، و در بعضی مراجع منسوب به مولا(ع) است . ای لقای تو جواب هر سؤال!مشکل از تو حل شود ، بی قیل و قال ترجمانی هر چه ما را در دل استدست گیری هر که پایش در گِل است لقاء : ملاقات و دیدار – مرد کامل و پیر طریقت هر سوال سالک را پاسخی دارد و پاسخ او چنان روشن است که به قیل و قال و جر و بحث نیاز ندارد . بر دلها اشراف و آگاهی دارد و سالکی را که در راه مانده است ، دست میگیرد و به منزل میر ساند . مرحبا یا مجتبی یا مرتضی!"إن تغب جاء القضاء ضاق الفضا"أنت مولی القوم من لا یشتهیقد ردی کَلَّا لَئِنْ لَمْ ینته ترجمه این دو بیت : خوش آمدی ای که همچون امام حسن مجتبی یا همچون علی مرتضی هستی . اگر دور شوی و بروی ، باید گفت که برای ما قضای بد آمده است و فضا تنگ است . تو سرور همه ی مایی . کسی که مشتاق تو نیست بی گمان فنا شده است مگر آنکه خود را از آن خطا باز دارد . قسمت آخر بیت اول از امثال عرب است . پایان بیت دوم از آیه 15 سوره العلق اقتباس شده است . چون گذشت آن مجلس و خوان ِ کرمدست او بگرفت و بُرد اندر حرم