برگ بی برگی

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

سلوکی در راه حقیقت ....

بایگانی

چند گویی؟ جز خموشی راه نیست ...

چهارشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۸:۲۲ ب.ظ
... قِسم خلق از وی خیالی بیش نیست زو خبر دادن محالی بیش نیست گر بغایت نیک و گر بد گفته اند هرچ ازو گفتند از خود گفته اند ذره ذره در دو گیتی وهم توست هر چه دانی ، نه خداست . آن فهمِ توست چیست جان در کار او ، سرگشته ای دل، جگر خواری به خون آغشته ای می مکن چندین قیاس ای حق شناس زان که ناید کارِ بی چون در قیاس "آن" مگو چون در اشارت نایدت دم مزن چون در عبارت نایدت نه اشارت می پذیرد نه بیان نه کسی زو علم دارد نه نشان چند گویی؟ جز خموشی راه نیست زان که کس را زَهره ی یک آه نیست ... همچنین می رو به پایانش مپرس در چنین دردی به درمانش نپرس ای جهانی خلق حیران مانده تو به زیر پرده پنهان مانده پرده برگیر آخر و جانم مسوز بیش ازین در پرده پنهانم مسوز گم شدم در بحر حیرت ناگهان زین همه سرگشتگی بازم رهان نفس من بگرفت سر تا پای من گر نگیری دست من ، ای وایِ من ! خلق ترسد از تو من ترسم ز خود ( خَد ) کز تو نیکو دیده ام از خویش بد گفته ای من با شمایم روز و شب یک نفس فارغ مباشید از طلب چون چنین با یکدگر همسایه ایم تو چو خورشیدی و ما سایه ایم ، چبود ای معطی بی سرمایگان گر نگه داری حق همسایگان با دلی پر درد و جانی با دریغ زاشتیاقت اشک میبارم چو میغ رهبرم شو زان که گمراه آمدم دولتم ده گر چه بیگاه آمدم نیستم نومید و هستم بی قرار بوک درگیرد یکی از صد هزار ...   گوشه ای از  فی التوحید باری تعالی جل و علا ، منطق الطیر، عطار نیشابوری  همین .
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۲۶
نازنین جمشیدیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی