سلام به دوستان و همراهان عزیز
اول : عذر خواهی می کنم از دوستان عزیزم که به دلیل مشغله ی زیاد و درگیری های پایان سال تحصیلی که دوستان همکارم در جریان هستند حسابی درگیر طرح سوال و نمونه سوال و تصحیح و ... هستم . به وبلاگ دوستان سر میزنم اما کمتر می تونم نظر بگذارم و ... خلاصه ببخشید !
در ضمن در پست های قبل یکی از غزلیات دیوان شمس را برای شما گذاشته بودم که لینک غزل با صدای دکتر سروش هم به آن اضافه شد می توانید دانلود کنید : مرده بدم ، زنده
شدم ...
در بخش های قبلی داستان شیر نخجیران و در انتها نابود شدن شیر با افتادن او در چاه را خواندیم ... خرگوش به جمع نخجیران بر می گردد و ...
جمع شدن نخجیران گرد خرگوش و ثنا گفتن او را
1366 : جمع گشتند آن زمان جمله وحوششاد و خندان ، از طرب در ذوق و جوش حلقه کردند ، او چو شمعی در میانسجده آوردند و گفتندش که : هان !تو فرشتۀ آسمانی ، یا پری؟نی. تو عزراییل شیران نری هر چه هستی ، جان ما قربان توستدست بردی دست و بازویت درست راند حق این آب را در جوی توآفرین بر دست و بر بازوی توباز گو تا چون سگالیدی به مکر؟آن عوان را چون بمالیدی به مکرباز گو ، تا قصه درمان ها شود بازگو ، تا مرهم جان ها شود بازگو ، کز ظلم آن استم نما صد هزاران زخم دارد جان ما بعد از اینکه خرگوش بازگشت و مژده داد به نخجیران که شیر از بین رفت ، شادی و نشاط بین نخجیران به وجود آمد و شروع به ستایش خرگوش کردند و به او گفتند که این مشیت پروردگار بود که توفیق نصیب تو شود . سگالیدن : اندیشیدن هان : آگاه کردن – بر حذر داشتن – تاکید – تشویق دست بردی : پیشرفت مکر : چاره ( در گذشته معنای منفی نداشته ) در قدیم هر مفهومی ، دو کلمه اهورایی و اهریمنی داشته مثلا اهورایی : آفرین – اهریمنی : نفرین عوان : یاران یک حاکم یا نگهبانان و ماموران او ، در اینجا به طور خاص "آن عوان" یعنی آن موجود مسلط ، و مزاحم یعنی شیر . شنیدن جزئیات قصه ی در چاه افتادن شیر ، درد و رنج نخجیران را درمان می کرد .استم نما : ستمگر گفت : تائید خدا بُد ای مهان!ور نه خرگوشی که باشد در جهان؟ قوتم بخشید و دل را نور دادنور دل مَر دست و پا را زور داداز بر حق می رسد تفضیل هاباز هم از حق رسد تبدیل هاحق به دور و نوبت ، این تایید رامی نماید اهل ظن و دید راتفضیل ها : کسی یا چیزی را بر کسی یا چیز دیگر ترجیح دادن . تبدیل : تغییر دادن وضع نخجیران در مقابل شیر و غلبه بر آن . اهل ظن یعنی اهل ظاهر که مشتی از معلومات منقول دارند و بر اساس آن مسائل بسیاری را با ظن و گمان جواب می گویند .
اهل دید ، اصحاب باطن و مردان پیوسته به حق و دارای معرفت الهی اند . در اینجا اهل دید کسی است که هشیاری دارد و بر زور غلبه می کند .
پروردگار تایید خود را به تناوب نصیب این دو گروه می کند . گاه شیران زورگو را می بخشد و گاه درایت و آگاهی خرگوش ضعفی را وسیله شکست شیران می کند .
"دور" گرداندن جام های شراب در مجلس است و غالبا در ادبیات فارسی تعبیری است برای روزها یا لحظه های مراد و توفیق .