قسمت های قبل داستان شیر و نخجیران
با سلام به دوستان عزیز
در بخش های قبلی دیدیم نخجیران ( شکاران ) برای
رهایی از سلب آسایش توسط شیر ، به او پیشنهاد دادند که : لازم نیست شیر برای شکار
آنها بیاید و آنها هر کدام به نوبت به پیش شیر می روند ...
و همچنین مشاهده کردید که شیر نماینده ی افرادی
است که به تلاش همراه با توکل اعتقاد دارند و نخجیران نماینده ی انسان هایی که می
گویند تنها توکل کافی است ... در این قسمت
شیر دوباره به بیان دیدگاهش در مورد توکل همراه با تلاش می پردازد ، یعنی هم باید
توکل کرد و هم باید دست به عمل زد :
ابیات 916 تا 918
ترجیح نهادن شیر ، جهد و اکتساب را ، بر توکل و
تسلیم
گفت: آری، گر توکل رهبر است
این سبب هم سنت پیغمبر است
گفت پیغمبر به آواز بلند
با توکل زانوی اشتر ببند
در این بخش به روایتی از پیامبر اشاره می شود :
عربی نزد پیامبر آمد و شتر خود را در بیابان رها کرد . پیامبر پرسید : شتر را چه
کردی ؟ گفت : آن را رها کردم . به خدا توکل کردم . پیامبر فرمود : زانویش را ببند
و توکل هم بکن .
رمز "الکاسب حبیب الله" شنو
از توکل، در سبب کاهل مشو
عبارت "الکاسب حبیب الله" را بعضی
حدیث می دانند و برخی مثل . "کاسب" به معنی کوشش کننده است ( به
معنای "پیشه ور" که امروز ما استفاده می کنیم نیست ) معنای آن این است
که : تلاش کننده دوست خداست . پس دست از تلاش برندار و با گفتن این که " توکل
کافی است " در کار سست نشو و تنبلی نکن .
حالا شما فکر می کنید در کارهایی که در زندگی
باید انجام بدید بیشتر در دسته ی نخجیران هستید یا شیر ؟
البته حکایت باقیست و باید ادامه ی نظرات
این دو گروه را خواند .