مشاهده ی بخش های قبلی
در ادامه داستان وزیر در آخرین مرحله از نقشه ی
شوم خود برای از بین بردن دین مسیحیت پس از چله نشینی و در خلوت رفتن و دادن قول
ولی عهدی به تک تک امیران به صورت پنهان ، خود را در خلوت میکشد ...
ببینید این وزیر چقدر بر سر عهد و پیمان و کاری
که می خواست انجام دهد مصر بود که از جان خود نیز دست شست !
ابیات از شماره ی 666 تا 671
کشتن وزیر خویشتن را در خلوت
بعد از آن، چل روز ِ دیگر در ببست
خویش کشت و، از وجود خود برست
بعد از 40 روز ماندن در خلوت خودش راکشت و از
دست نفس بیمار خود رها شد ...
چون که خلق از مرگ او آگاه شد
بر سر گورش قیامتگاه شد
تا که مردم از مرگ او آگاه شدند جمعیت انبوهی
بر سر گورش حاضر شد
خلق چندان جمع شد بر گور او
موکنان، جامه دران، در شور او
کان عدد را هم، خدا داند شمرد
از عرب، وز ترک و، از رومی و کرد
مردم گریه کنان و جامه دران و در حال زاری بر
گور او ظاهر شدند ، از هر قوم و ملیتی ، و
آنقدر زیاد بودند که تعداد آنها را فقط خدا می دانست ..
خاکِ او کردند بر سرهای خویش
درد او دیدند درمان جای خویش
درد از دست دادن او چنان سراپای وجودشان را
گرفته بود که دردهای دیگر را فراموش کرده بودند و گویی دردهای خودشان درمان یافته
بود .
آن خلایق بر سر گورش، مهی
کرده خون را از دو چشم خود رهی
تا یک ماه بر سر گورش مردم جمع بودند و خون
گریه میکردند .