دزدیدن مارگیر، ماری را از مارگیری دیگر
پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۰۲ ب.ظ
سلام به دوستان عزیز اگر به یاد داشته باشید در پایان قسمت قبل، مولانا در مورد مال ، مطلبی را ذکر کرد : مال خس باشد چو هست ای بیثباتدر گلویت مانع آب حیاتگر برد مالت عدوی پر فنیرهزنی را برده باشد رهزنی
که در این ابیات مال را "ره زن " راه حق معرفی کرده بود و فرموده بود که اگر دزدی مال ما را برد نباید زیاد ناراحت باشیم که ره زنی ، ره زن دگر را برده است . در ادامه مولانا داستان کوتاهی در این باب نقل میکند : دزدی از یک مارگیر ماری ربود ، و از ابلهی و حماقت بسیار از کسب خود خرسند بود . اما سرنوشت برای او مسیر جدیدی رقم زده بود . مار ، دزد را زد و دزد جان سپرد . اتفاقا مارگیر دزد جان باخته را دید و شناخت و گفت : با دل و جان از خدای خود می خواستم تا او را بیابم و مارم را پس بگیرم ، فکر میکردم زیانکار شده ام و نمی دانستم چه سود بزرگی عایدم شده ! خدا را شکر میکنم که دعای من را نشنیده گرفت . مولانا در پایان داستان نتیجه میگیرد که چه بسیار دعاهایی که اگر برآورده شود زیان و هلاک ما در آن است و خداوند از روی کرم و بزرگواری آن را نشنیده میگیرد ...
واقعا دوستان دعا کردن از اون کارهای سخت هست ... واقعا من که از یک دقیقه دیگرم خبر ندارم چطور میتونم با اصرار و پافشاری چیزی از خدا بخوام و حتی خدای نکرده به خاطر به دست نیاوردنش اخمی هم به چهره بیارم ... البته یکی از دوستان اهل دلمون میگفت: خداوند پافشاری در دعا را دوست داره و مولانا هم میگه : گفت پیغامبر که چون کوبی دریعاقبت زان در برون آید سریمی گفت : فقط کافیه در دعاهاتون بگین که صلاح من را هم در این کار قرار بده ، یا اگر صلاحم نیست تو خودت با کرم ات اون رو نشنیده بگیر ... به هر حال امیدوارم که همه مون در مسیر حق گام برداریم و تمام خواسته ها و دعاهامون ما را به این سمت رهنمون باشه ... الهی آمین ...
دزدیدن مارگیر ماری را از مارگیری دیگر
136 دزدکی از مارگیری مار بردز ابلهی آن را غنیمت میشمردوا رهید آن مارگیر از زخم مارمار کشت آن دزد او را زار زارمارگیرش دید پس بشناختشگفت از جان مار من پرداختشدر دعا میخواستی جانم ازوکش بیابم مار بستانم ازوشکر حق را کان دعا مردود شدمن زیان پنداشتم آن سود شدبس دعاها کان زیانست و هلاکوز کرم مینشنود یزدان پاک
۹۳/۱۱/۳۰