برگ بی برگی

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

سلوکی در راه حقیقت ....

بایگانی
در بخش قبل دیدیم که وقتی آقای اعرابی رسید به درالخلافه ، دید که درگاهی است پر از نعمت و اهل حاجت با امیدواری و انتظار چشم به راه هستند ... و هر کس از هر طبقه ای به چیزی بیش از خواسته اش میرسه ...در اینجا مولانا گریزی میزنه به بحث حاجتمندی و بخشندگی  که بسیار قابل تامل هست  و لایه های مختلفی داره . امیدوارم شما بتونید بیش از این چیزی که من گرفتم رو از این درس بگیرید و به من هم بگید . در عنوان این بخش مولانا آورده که : همانطور که حاجتمند ، عاشق بخشش و کرم بخشنده هست ، کرمِ  کریم هم عاشق آن گداست . اگر حاجتمند صبر به خرج بده  ، کریم خود حاجت او را برطرف میکنه  و این صبر برای حاجتمند کمال او هست . اما برای کریم ، صبر کردن  نقصان . ( یعنی کسی که حاجتی داره کمال اش در این هست که صبر کنه ، اما کسی که قراره به نیازمندی کمک کنه ، صبر جایز نیست ) خیلی از شما این بیت رو شنیدید : تشنه می‌نالد که ای آب گوارآب هم نالد که کو آن آب‌خوارحالا در این مورد هم چنین نظری داره مولانا که : همونطور که گدا به دنبال کریم هست ، کریم هم گدا رو میطلبه و دلیل این مسئله این هست که صفت کرم در کریم با بخشندگی اش جلوه میکنه و اگر بخشندگی نباشه چطور این صفت تجلی کنه ؟!اونوقت اون نیازمند ، میشه مثل آینه ای که زیبایی های کریم رو نشون میده . خداوند در سوره والضُّحی فرمود : ای پیامبر بر سر گدا بانگ  نزن ، چون گدا آیینه ی بخشش هست و اگر روی این آینه غباری بیافته به ضرر همان کریم هست و زیبایی های او کمتر دیده میشه .  حالا کسی که نیازمند و حاجتمند درگاه حق هست در حقیقت مثل آینه ای است که صفت کرم خداوند با او تجلی میکنه . پس تو نیازمند اویی و در پی او و او نیز در پی تو و آنگاه که از خود فانی شدی در او ، خود یکپارچه جود و بخشش میشوی ..  ( البته در مقام فنا "خود" ی وجود نداره و برای همین هست که به "جود مطلق " اشاره شده ... خب یه مقدار سخته در قالب کلمات گنجاندن ، من رو ببخشید ... ) خب اگه از این دو حالت هم خارجی که دیگه مثل یه نقش روی پرده ، بی جان هستی   ... ( البته شما که اینجا هستید حتما یکی از این دو دسته هستید بالاخره ، امیدی هست  :)  - من جای شما بودم الان لبخند میزدم ) خب فقط من یه چیزی بگم قبل از اینکه برین سراغ شعر : دقت کردین که خیلی از نقص های ما در این دنیا خودش باعث تجلی صفات خداوند هست !! مثلا ما یه گناهی مرتکب میشیم و در مقابل اون ، ستارالعیوب بودن خداوند تجلی میکنه و وقتی پشیمون میشیم و احساس میکنیم بخشیده شدیم ، غفار بودن خداوند تجلی میکنه ... البته من که خودم واقعا در مقابل اسماء و صفات خدا خیلی کم میدونم و فکر میکنم با دونستن معنی ،  این اسماء و صفات ، دقیقا درک نمیشن .. بلکه باید دیدشون ، اما شما اگه از این موارد سراغ دارین خوشحال میشم بدونم . در بیان آن که : چُنان که گدا عاشق کرم است و عاشق کریم ، کرمِ  کریم هم عاشق گداست. اگر گدا را صبر بیش بُوَد ، کریم بر در او آید . اما صبر گدا کمال گداست و صبر کریم نقصان او 2756 بانگ می آمد که : ای طالب بیاجود ، محتاج گدایان ، چون گداجود می جوید گدایان و ضِعافهمچو خوبان کآینه جویند صاف روی خوبان ز آینه زیبا شودروی احسان از گدا پیدا شودپس از این فرمود حق در والضُّحی : بانگ کم زن ای محمّد بر گداچون گدا آئینۀ جود است، هان !دم بود بر روی آیینه زیان آن یکی جودش گدا آرد پدیدوآن دگر بخشد گدایان را مزیدپس گدایان آینه جود حق اندوآنکه با حقّ اند ، جود مطلق اندوآن که جز این دوست ، او خود مرده یی استاو بر این در نیست، نقش پرده یی است
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۱۷
نازنین جمشیدیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی