برگ بی برگی

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

سلوکی در راه حقیقت ....

بایگانی
سلام به دوستان عزیز در داستان مسجد مهمان کش هستیم  و مهمانی که قصد کرده بود در مسجد بخوابد و بدون هراس از مرگ می خواست پرده از این راز بردارد . دوباره سرزنش کنان ( عاذلان ) شروع به پند دادن مهمان کردند . این افراد خوابیدن مهمان در مسجد را برای خود هم خطری می دانستند و می گفتند اگر بلایی سر تو بیاید میگویند این فرد سالم بود و این ظالمان او را کشتند و گردن مسجد انداختند ! خیلی ها مانند تو در این کار اصرار داشتند (سخت جان ) ولی آخر آبروشان بود که ریخت ( ریش خود برکندن ) . آخر تو چرا می خواهی کار غیر ممکن بکنی ؟! (نتان پیمود کیوان را به گز ) قسمت های قبل مسجد مهمان کش  مکرّر کردن عاذلان پند را بر آن مهمانِ آن مسجد مهمان کش 4082 هین ! مکن جلدی، برو ای بو الکرممسجد و ما را مکن زین متهم که  بگوید دشمنی  از دشمنیآتشی در ما زند فردا دنی که : " بتاسانید او را ظالمیبر بهانۀ مسجد ، او بُد سالمی تا بهانۀ قتل بر مسجد نهدچون که، بد نام است مسجد، او جهد "تهمتی بر ما منه، ای سخت جان!که نه ایم آمن ز مکر دشمنان هین ! برو، جلدی مکن، سودا مپزکه نتان پیمود کیوان را به گزچون تو بسیاران بلافیده ز بختریش خود بر کنده یک یک، لخت لخت هین ! برو کوتاه کن این قیل و قالخویش و ما را در میفگن در وَبال
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۶/۲۸
نازنین جمشیدیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی