ز همراهان جدایی مصلحت نیست
پنجشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۱، ۰۵:۳۷ ق.ظ
ز همراهان جدایی مصلحت نیست
سفر بیروشنایی مصلحت نیست
شما را بیشما میخواند آن یار
شما را این شمایی مصلحت نیست
چو خوان آسمان آمد به دنیا
از این پس بینوایی مصلحت نیست
چو پا داری برو دستی بجنبان
تو را بیدست و پایی مصلحت نیست
چو پر یابی به سوی دام حق پر
که از دامش رهایی مصلحت نیست
جهان جوی و صفا بحر و تو ماهی
در این جو آشنایی مصلحت نیست
خمش باش و فنای بحر حق شو
به هنبازی خدایی مصلحت نیست(غزلیات شمس ) خوان آسمان : اشاره به داستان بنی اسرائیل و اده ای که از آسمان برای آنها نازل میشد . دستی بجنبان : کاری انجام بده . آشنایی : شنا کردن . به هنبازی خدایی : حق را در همه ی کارها فاعل حقیقی بدان . ( شریک قایل نباش )
۹۱/۰۵/۱۲