برگ بی برگی

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

سلوکی در راه حقیقت ....

بایگانی

تفسیر قول فرید الدین عطار قدس الله روحه ...

جمعه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۴:۱۲ ب.ظ
سلام به دوستان عزیز ... امروز جای دوستان خالی رفته بودیم کنار پل خواجو ... واقعا دیدن زاینده رود خشک خیلی سخته .... تفسیر قول فرید الدین عطار قدس الله روحه:تو صاحب نفسی ای غافل ! میان خاک ، خون می خورکه صاحب دل ، اگر زهری خورد آن انگبین باشد1613 صاحب دل را ندارد آن زیانگر خورد او زهر قاتل را عیان ز آن که صحت یافت ، وز پرهیز رستطالب مسکین میان تب در است گفت پیغمبر که : ای طالب  ِجریهان !مکن با هیچ مطلوبی  ِمری در تو نمرودی است ، آتش در مرورفت خواهی ، اول ابراهیم شوچون نه ای سبّاح و نه دریای ایدر میفگن خویش از خود رایی یی او ز آتش ورد احمر آورد از زیانها سود بر سر آوردکاملی گر خاک گیرد ، زر شودناقص ، ار زر برد ، خاکستر شودچون قبول حق بود آن مرد راست دست او در کارها دست خداست دست ناقص ، دست شیطان است و دیوز آن که اندر دام تکلیف است و ریوجهل آید پیش او دانش شودجهل شد علمی که در منکر رودهر چه گیرد علتی، علت شودکفر گیرد کاملی، ملت شودای مری کرده پیاده با سوارسر نخواهی برد ، اکنون پای دارآنچه در عنوان این قسمت نقل شده ، بیتی است از یک غزل عارفانه عطار ، بدین مطلع : چه دانستم که این دریای بی پایان چنین باشد ؟ صاحب دل یعنی مرد کامل و دل آگاه . در مقابل صاحب نفس ، یعنی کسی که هنوز در بند علایق مادی و وجهه ی نفسانی است . صاحب نفس باید رنج های بسیار بکشد تا به جایی برسد که زهر کشنده هم به او زیانی نرساند و در کام او انگبین شود . مولانا مقایسه ی مردان کامل و گرفتاران نفس را در مثنوی بارها آورده است و صراحتا می گوید که مرد واصل و کامل دست به کارهایی می زند که همان کارها را اگر رهروی ناپخته مرتکب شود کفر و گناه است . مولانا می گوید : ای مرد بحث و گفتگو ! با آنچه مطلوب و خوش آیند است نباید به جدال برخیزی ، و اگر امری خوش آیند تو را از راه حق دور می کند باید انگیزه های درونی و نفسانی خود را از میان برداری تا آن امر برای تو دیگر خوش آیند نباشد . تا حب نفس درون تو مانند نمرود وجود دارد به سوی شعله های اسرار الهی نرو . باید مردی کامل و واصل چون ابراهیم باشی تا این آتش تو را نسوزاند و برای تو به گلستان تبدیل شود . معرفت اسرار غیب ، دریاست و تو باید شناگری ماهر یا یک موجود دریایی باشی و اگر نیستی از خود سری و غرور خود را به دریا میفکن . مرد کامل یا ابراهیم یا سباح دریای الهی ، دستش در کارها دست خداست و تصرف او درامور و اشیا ، آتش را به گل سرخ و خاک را به زر تبدیل می کند و همان زر را اگر به دست ناقص ( سالک ناپخته) بسپارند به خاکستر بدل می شود . فرد معلول و بیمار هرچیزی را به آلودگی و بیماری بدل می کند . ولی مرد کامل کفر را به مذهب و جهل را به علم مبدل می سازد . سرانجام توصیه می کند که با مرشد که سوار بر مرکب معرفت است جدال نکن و سر خود را به باد نده .
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۲/۱۶
نازنین جمشیدیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی