برگ بی برگی

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

سلوکی در راه حقیقت ....

بایگانی

من و تنهایی ...

دوشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۸۹، ۰۴:۵۵ ب.ظ
سلام به دوستان عزیزم ... اول از همه ممنونم از لطف همه ی دوستان برای پاسخ دادن به سوال هام .... چیزهای خیلی زیادی یاد گرفتم هم از صحبت های شما و هم از اتفاقات خاصی که این مدت در زندگی ام رخ داد ... آشنایی ها و دیدارها و .... به هر حال من در حال جمع بندی صحبت های شما هستم تا در یک پست مستقل همراه با دیدگاه های خودم براتون بنویسم ... راستش از امروز  قرار بود که به سفری چند روزه برم .. اما چون دیروز بهم خبر دادند که اسمم برای یک دوره ی ضمن خدمت رد شده و این دوره هم خیلی برام مهم بود  تصمیم به موندن گرفتم ... خلاصه همه رفتند و این چند روز تنهایی شاید فرصت خوبی باشه برای فکر کردن روی حرف های شما و روی زندگی ام و روی خیلی چیزهایی که مدت هاست منتظر فرصتی هستم براشون ....  سعی می کنم هم پست مربوط به حرف های شما را زودتر آماده کنم و هم داستان جدیدی از مثنوی شروع کنیم ... روزگارتون شاد و همراه با عشق ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۸/۲۴
نازنین جمشیدیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی