بردن پادشاه آن طبیب را بر سر بیمار تا حال او را ببیند ( بخش پنجم )
شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۸۹، ۰۶:۱۵ ب.ظ
و مولانا از عشق می گوید و.....
بردن پادشاه آن طبیب را بر سر بیمار تا حال او را ببیند
102 قصۀ رنجور و رنجوری بخواندبعد از آن در پیش رنجورش نشاندرنگ رو و نبض و قاروره بدیدهم علاماتش، هم اسبابش شنیدقاروره : شیشه ادرار مریض . در قدیم با گرفتن نبض و قاروره پی به بیماری شخص می بردند . گفت: هر دارو که ایشان کرده اندآن عمارت نیست ، ویران کرده اندبی خبر بودند از حال درونأستعیذ الله مما یفترون عبارت عربی : پناه می برم به خدا از آنچه می گویند و درست نیست . دید رنج و، کشف شد بر وی نهفتلیک پنهان کرد و، با سلطان نگفت رنجش از صفرا و از سودا نبودبوی هر هیزم پدید آید ز دوددر طب قدیم بیماری ها و عدم تعادل بدن را در موارد بسیاری نتیجه ی غلبه ی یکی از چهار خلط صفرا و سودا و بلغم و خون می دانسته اند . هر چیزی نشانه های خود را دارد . دید از زاریش، کو زار دل استتن خوش است و، او گرفتار دل است عاشقی ، پیداست از زاری دلنیست بیماری چو بیماری دل علت عاشق ز علت ها جداستعشق اصطرلاب اسرار خداست علت : بیماری – اصطرلاب : دستگاهی است که در دانش ستاره شناسی برای تعیین ارتفاع کواکب و در مهندسی برای تعیین ارتفاع و عمق به کار میرفته است . اطلاعاتی که از طریق اصطرلاب به دست می آمده برای عوام فوق العاده جلوه می کرده و همین امر بیش و کم در اعتقاد عوام به طالع و طالع بینی موثر می افتاده است تا آنجا که گاه یک ستاره شناس را عالم اسرار غیب هم می دانسته اند . عشق وسیله ای است برای کشف اسرار الهی . عاشقی گر زین سر و، گر زان سر استعاقبت ما را بدان سر رهبر است عاشقی چه مجازی و چه حقیقی در هر حال انسان را از خود و خود پرستی دور می کند و گامی است در راه معرفت . هر چه گویم عشق را شرح و بیانچون به عشق آیم ، خجل باشم از آن هر شرح و تعریفی از عشق وقتی بیان می شود درمی یابیم که گویای آنچه از عشق در میابیم نیست . عشق به شرح و وصف نمی آید ... گر چه تفسیر زبان روشنگر استلیک ، عشق بی زبان روشنتر است چون قلم اندر نوشتن می شتافتچون به عشق آمد، قلم بر خود شکافت سر قلم معمولا شکافی دارد که باعث جریان پیدا کردن جوهر در آن می شود اما اگر این شکاف زیاد باشد دیگر هادی جوهر نیست و نمی توان با آن نوشت . عقل در شرحش ، چو خر در گِل بخفتشرح عشق و عاشقی ، هم عشق گفت آفتاب آمد دلیل آفتابگر دلیلت باید، از وی رو متاب اگر بخواهی بدانی عشق چیست باید خود عاشق باشی و استدلال فایده ای ندارد ، خودش خودش را ثابت می کند . ادامه دارد ....
۸۹/۰۵/۱۶