برگ بی برگی

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

سلوکی در راه حقیقت ....

بایگانی

یک شعر از پدربزرگم ...

جمعه, ۳۰ بهمن ۱۳۸۸، ۰۶:۵۴ ب.ظ
سلام به دوستان عزیز در این وبلاگ  یکی از اشعار پدر بزرگم را درج کرده اند ... شما را دعوت می کنم که این شعر را بخوانید ... توانگری که در این ملک سیم و زر دارد  کجا ز حال دل بینوا  خبر دارد ... برای خواندن ادامه ی شعر اینجا کلیک کنید
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۱۱/۳۰
نازنین جمشیدیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی