نقش های من ....
يكشنبه, ۲۰ دی ۱۳۸۸، ۰۶:۳۴ ب.ظ
امروز بعد از رسیدن به خونه ، بعد از این مسافرت چند روزه ، وقتی که مشغول انجام کارهام بودم به نقش های مختلفم توی زندگی فکر میکردم ...
شب دیر موقع به خونه رسیدیم و هر چقدر هم سفر خوش گذشته باشه باز هم من عاشق آرامش خونه هستم .
از صبح که چشم باز کردم وارد نقش اولم شدم ، یعنی : خانم خانه دار ! من باید قبل از انجام کارهای مورد علاقه ام ، نظم را به خونه برگردونم : باز کردن چمدون ، گذاشتن وسائل سر جاش ، شستن لباس ها و ....
نقش دیگه ام ، نقش معلم خوب و وظیفه شناس هست ! باید کلی برگه رو تصحیح کنم و نمره ها رو در لیست وارد کنم و هر چه زودتر به دبیرستان ها تحویل بدم ...
نقش بعدی ، خانم وبلاگ نویس هست ! ادامه ی داستان شیر و خرگوش به تاخیر افتاده و باید هر چه زودتر پست جدید رو آماده کنم ، می خوام یه پست هم در مورد سفرم بنویسم که فکر کنم خیلی کار داره ...
نقش شاگرد هم دارم ! باید برای 2 تا کلاسی که میرم تمرین هام رو انجام بدم و این هفته به خاطر مسافرت خیلی خیلی از تمرین ها عقب هستم ، امیدوارم شرمنده ی استادهام نشم ...
و مهمتر از همه نقش همسر ! باید در کنار همه ی کارهام یک همسر خوب باشم که فکر کنم در کنار این همه کار این نقش خیلی سخته تا به بهترین نحو اجرا بشه و مهمتر از همه ...
همه نقش ها در ظاهر دور از هم و در باطن سخت به هم پیچیده شدند ...
و مشکل اینجاست که باید در همه ی نقش ها بهترین باشی صبور باشی با یک لبخند همیشگی ...
۸۸/۱۰/۲۰