برگ بی برگی

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

سلوکی در راه حقیقت ....

بایگانی
برای خواندن قسمت های قبلی داستان شیر و نخجیران اینجا کلیک کنید سلام به دوستان عزیزم در قسمت های قبل خواندیم که وقتی نوبت خرگوش شد تا به پیش شیر رود ، به فکر چاره افتاد و به نخجیران گفت که من فکری دارم . نخجیران به او گفتند حالا تو چه چاره ای برای این کار اندیشیده ای ؟ با ما در این امر مشورت کن ...  در این بخش جواب خرگوش را در مقابل نخجیران می خوانیم که در مورد درست بودن یا نادرست بودن مشورت است . منع کردن خرگوش ، آن راز ، ایشان را گفت: هر رازی نشاید باز گفتجفت طاق آید گهی، گه طاق جفت خرگوش گفت : هر رازی را نمی شود بازگو کرد زیرا ممکن است گاهی به جای درست شدن ، کار خراب شود . و یا دوست راز تو را فاش کند .  طاق : ناخوشایند ، جفت : خوش آیند . از صفا گر دم زنی با آینهتیره گردد زود با ما آینه تو ممکن است از روی صفا و یکرنگی با دوست حرف بزنی اما آنچه میگویی اگر برای دوست زیان آور باشد یا حسادت پیش آورد ، آینه ی دل او را تیره میکند .در آن صورت راز تو را فاش خواهد کرد یا کاری به زیان تو انجام خواهد داد .** در بیان این سه کم جنبان لبتاز ذهاب و از ذهب وز مذهبت کین سه را خصم است بسیار و عدودر کمینت ایستد ، چون داند اوور بگویی با یکی دو ، الوداعکلُ سِر جاوز الاثنین شاع در اینجا مولانا به این مسئله اشاره می کند که : رفت و آمدها و دارایی ها و مذهب خود را از برخی مردم باید پنهان داشت زیرا ممکن است افکار تو را بر زیان خود بدانند و برای آزار تو یا دزدیدن مال تو در کمین بایستند . اگر این مسائل را به مردم بگویی ، دیگر آنها از دست رفته اند ( الوداع ) و هر رازی گفته شود دیگر راز نیست . هر رازی که از بین دو لب خارج شود شایع می شود ، یا هر دو رازی که آن را بیش از 2 نفر بدانند .  گر دو سه پرنده را بندی به همبر زمین مانند محبوس از الم خرگوش می گوید که مشورت کردن مثل این است که چند پرنده را به هم ببندید و آنها دیگر نمی توانند پرواز کنند . آدم هم وقتی می خواهد افکار دیگران را به کارگیرد از افکار خود هم باز میماند . مشورت ، دارند سرپوشیده خوبدر کنایت ، با غلط افکن ، مشوب مشورت کردی پیمبر، بسته سرگفته ایشانش جواب و بی خبردر مثالی بسته گفتی رای راتا نداند خصم، از سر پای رااو جواب خویش بگرفتی از اووز سؤالش می نبردی غیر، بو مشورت را مردم آگاه می پسندند به شرط آنکه سرپوشیده ( سربسته ) با بیان کنایه آمیز و آمیخته با سخنان خارج از مطلب اصلی صورت بگیرد و خلاصه مشورت کننده هدف اصلی خود را آشکار نگوید . پیامبر نیز با همین روش مشورت می کرد و اگر طرف صحبت دشمن او هم بود ، باز جواب مناسب  را به او می داد و از سوالش بو نمیبرد که هدف او چیست . ** : یکی از دوستان خوب و صاحب نظر ( جناب وردیانی ) در مورد این بیت فرمودند : سلام بسیار عالی البته بد نبود به معنی ظاهری این بیت هم اشاره ای می شداز صفا گر دم زنی با آینهتیره گردد زود با ما آینه که اشاره به این دارد وقتی در آینه می دمیم اصطلاحا آینه بخار می گیرد وکدر می شود حضرت مولانا در یکی از غزلیاتش می فرماید:دم مزن با آینه تا با تو او همدم بودگر تو با او دم زنی او روی خود پنهان کند در ضمن دوستانی عزیزی که مایل هستند با فرستادن ایمیل آنها را از به روز شدن وبلاگ مطلع کنم در خبرنامه ی وبلاگ عضو شوند .
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۸/۰۳
نازنین جمشیدیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی