برگ بی برگی

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

سلوکی در راه حقیقت ....

بایگانی

جواب خرگوش نخجیران را (بخش سیزدهم )

جمعه, ۳ مهر ۱۳۸۸، ۰۳:۳۷ ب.ظ
فهرست مطالب در قسمت قبل خواندید که وقتی در بین حیوانات نوبت خرگوش رسید تا خوراک شیر شود ، او گفت که من حیله ای دارم که هم ما هم آیندگانمان را از این دردسر رهایی بخشد . در جواب خرگوش نخجیران گفتند که بزرگتر از تو هم نتوانسته کاری کند آن وقت تو می خواهی حیله ای سوار کنی ؟؟ در جواب خرگوش می گوید :   جواب خرگوش نخجیران را   گفت: ای یاران !  حقم الهام داد مر ضعیفی را قوی رایی فتاد به الهام حق موجودی ضعیف دارای فکری قوی شده است .   آنچه حق آموخت مر زنبور را آن نباشد شیر را و گور را خانه ها سازد پر از حلوای تر حق بر او آن علم را بگشاد در یک زنبور کاری می کند که از شیر و حیوانات بزرگ جنگل ساخته نیست . این که زنبور کندوها را پر از عسل می کند ، از روی علمی است که پروردگار به او آموخته است .   آنچه حق آموخت کرم پیله را هیچ پیلی داند آن گون حیله را ؟ ابریشم سازی کرم پیله نمونه دیگری از این تعالیم و الهام حق است .   آدم خاکی ز حق آموخت علم تا به هفتم آسمان افروخت علم نام و ناموس ملک را درشکست کوری آن کس که در حق ، درشک است انسان با علم و الهام حق به مقامی میرسید که دانش او آسمان هفتم را نیز  شناخت و دانش او تمام هستی را در بر گرفت و نام و آوازه اش از فرشتگان هم بیشتر شد .   زاهد ششصد هزاران ساله را پوز بندی ساخت، آن گوساله را تا نتاند شیر علم دین کشید تا نگردد گرد آن قصر مشید در مقابل فرشته ای هم بود که مطابق روایات ششصد هزار سال عبادت کرده بود اما سر از فرمان حق پیچید و به آدم سجده نکرد . پروردگار او ( ابلیس ) را شایسته ی آگاهی از "علم دین" و اسرار غیب ندانست و برایش پوزه بندی ساخت تا نتواند از این " شیر علم دین " بنوشد و "گرد این قصر بلند پایه بگردد " .   علمهای اهل حس شد پوزبند تا نگیرد شیر از آن علم بلند قطرۀ دل را یکی گوهر فتاد کان به دریا ها و گردون ها نداد آگاهی و رشد ذهنی دو صورت دارد : یا از راه علوم ظاهری و این جهانی است که طبعا آگاهی محمدود ه عالم ماده است ( علم های اهل حس ) . یا علمی است مبتنی بر رابطه ی بنده با پروردگار که مرحله ی کمالی آن آگاهی از اسرار غیب است ( علم بلند ) کسی که علم مادی به نظر او علم میآید ، همین برایش پوزه بندی می شود که نمی تواند از شیر "علم دین " بنوشد . اما از طریق "دل" و رابطه ی معنوی به حقایق می توان رسید . در دل کوچک ما که یک قطره بیش نیست ، گوهری پنهان است که آن را خداوند به دریا ها و گردون های علم اهل حس نداده است . این گوهر ، معرفت و شناخت اسرار الهی است . همین است که حافظ می گوید : فرشته عشق نداند که چیست ، قصه مخوان بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز   چند صورت آخر ای صورت پرست ! جان بی معنیت از صورت نرست ؟ گر به صورت، آدمی انسان بُدی احمد و بو جهل، خود یکسان بُدی ای که فقط به ظواهر نگاه میکنی تا کی می خواهی در بند ظواهر باشی ؟ اگر انسان با ظاهر انسان بود ، پس محمد و ابوجهل ( دشمن پیامبر) هم یکسان بودند .   نقش بر دیوار مثل آدم است بنگر ، از صورت چه چیز او کم است ؟ جان کم است آن صورت با تاب را رو بجو آن گوهر کمیاب را اگر تصویر مانند انسان را بر روی یک دیوار بکشیم ، نگاه کن ببین چه تفاوتی با انسان دارد ؟ آن صورت درخشان و زیبا "جان " کم دارد . برو و آن گوهر کمیاب که همان جان شایسته ی ادراک حقایق الهی است را بجو .   شد سر شیران عالم جمله پست چون سگ اصحاب را دادند دست چه زیانستش از آن نقش نفور؟ چونکه جانش غرق شد در بحر نور باز در این ابیات مقایسه ای است میان صورت و معنا ، یا ظاهر و باطن . در برابر سگ اصحاب کهف ، شیران عالم سرافکنده اند و احساس حقارت دارند . چون جان او به اصحاب کهف پیوسته است ، صورت نفرت انگیز یک سگ برای او زیان آور نیست  .   وصف و صورت نیست اندر خامه ها عالِم و عادل بود در نامه ها عالِم و عادل همه معنی است ، بس کش نیابی در مکان و پیش و پس می زند بر تن ز سوی لامکان می نگنجد در فلک خورشید جان در قلم ها ( خامه ها ) توصیف و تظاهر مفاهیم کلمات وجود ندارد . روی کاغذ این مفاهیم تصویر می شود . منظور این است که عالم بودن و عادل بودن باید در باطن شخص باشد نه در الفاظی که بر روی کاغذ می آید . خصلت خوب ( یا بد ) یک امر معنوی است و مردم در نامه ها برای ابراز احترام ، از خصال خوب سخن می گویند نه از صفات ظاهری و جسمی . این معانی و خصائل و فضائل از عالم غیب ( لامکان ) بر تن ما می تابد اما جان ( همین فضائل و معانی ) در درون فلک که عالم ماده است نمی گنجد و به همین دلیل تجسم و تصویر فضایل در عالم ماده امکان ندارد .
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۷/۰۳
نازنین جمشیدیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی