برگ بی برگی

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

سلوکی در راه حقیقت ....

بایگانی
فهرست مطالب انکار کردن نخجیران بر خرگوش ، در تاخیر رفتن بر شیر قوم گفتندش که: چندین گاه ماجان فدا کردیم در عهد و وفاتو مجو بد نامی ما، ای عنود! تا نرنجد شیر، رو رو، زود زود قوم نخجیران به خرگوش گفتند که ما تا حالا به قولی که به شیر دادیم وفا کردیم ، تو با لجبازی خود ما را بدنام نکن و تا شیر نرنجیده زود به پیش او برو . جواب گفتن خرگوش ایشان را گفت: ای یاران، مرا مهلت دهیدتا به مکرم از بلا بیرون جهیدتا امان یابد به مکرم جانتانماند این میراث فرزندانتان خرگوش گفت : ای یاران به من فرصتی دهید تا شما را از بلا بیرون ببرم تا این تدبیر من به صورت ارث برای آیندگان هم باقی بمونه . هر پیمبر، امتان را در جهانهمچنین، تا مخلصی میخواندشان کز فلک، راه برون شو، دیده بوددر نظر چون مردمک پیچیده بودمردمش، چون مردمک دیدند خرددر بزرگی مردمک، کس ره نبردمخلص : محل رهایی و نجات . راه برون شو از فلک : راه برون رفتن از جهان مادی و علائق این جهان و راه شناخت حقایق الهی نقش پیامبران در هدایت مردم مانند نقش "مردمک " در چشم است . مردم نا آگاه پیامبران را کوچک میدیدند ، همانطور که مردمک چشم نقطه ی کوچکی به نظر می آید و همه کس اهمیت آن را نمی داند . اعتراض کردن نخجیران بر سخن خرگوش قوم گفتندش: که ای خر!   گوش دارخویش را اندازۀ خرگوش دارهین ! چه لاف است این که از تو بهتراندر نیاوردند اندر خاطر آن ؟معجبی ، یا خود قضامان در پی استور نه این دم، لایق چون تو کی است؟ نخجیران گفتند : این ادعایی که تو میکنی ، کسانی که از تو بزرگترند نمی کنند . تو دچار اعجاب و خودبینی شده ای ، یا بلایی دارد بر سر ما می آید وگرنه تو چنین حرفی نمی زدی .
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۶/۳۱
نازنین جمشیدیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی