مقرر شدن ترجیح جهد بر توکل (بخش نهم)
دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۸۸، ۰۱:۳۲ ب.ظ
فهرست مطالب
همانطور که در قسمت های پیشین خواندید ، داستان ما ، داستان شیر و نخجیران بود . نخجیران که از شکار گاه و بیگاه شیر در بیشه ناراحت بودند و نمی توانستند با خیال راحت به بیشه بروند به پیش شیر رفتند و گفتند که نمی خواهد تو به شکار ما بیایی ، ما هر روز خودمان به قید قرعه یکی را پیش تو می فرستیم ، اینگونه هم تو راحت می شوی هم ما ... اما شیر در ابتدا نپذیرفت و گفت که من نمی توانم به شما اعتماد کنم و چند بخش هم به بحث بین شیر و نخجیران در مورد جهد و توکل گذشت ...
بالاخره در این قسمت ، داستان دوباره پی گرفته می شود . شیر قبول می کند که هر روز یکی از نخجیران سر وقت به سراغ او بیاید تا اینکه نوبت به خرگوش می رسد ...
مقرر شدن ترجیح جهد بر توکل
زین نمط بسیار برهان گفت شیرکز جواب، آن جبریان، گشتند سیر
زین نمط : به این صورت
به این صورت شیر برهان های بسیاری آورد که دیگر جبریان ( نخجیران ) خسته شدند و پذیرفتند .
روبه و آهو و خرگوش و شغالجبر را بگذاشتند و قیل و قال
روباه و آهو و خرگوش و شغال دیگر بحث در مورد جبر را تمام کردند .
عهدها کردند با شیر ژیانکاندر این بیعت نیفتد در زیان
و با شیر عهد کردند که بدقولی نکنند و عهد را نشکنند .
قسم هر روزش بیاید بی جگرحاجتش نبود تقاضای دگر
جگر : سختی کشیدن ، غصه و دردسر
هر کسی که قسمت روز او بود بدون غصه و دردسر بیاید و تقاضای دیگری نداشته باشد .
قرعه بر هرکه فتادی روز روزسوی آن شیر او دویدی، همچو یوز
یوزپلنگ خوب می دود و در روزگار قدیم صیادان این حیوان را رام می کردند و برای گرفتن شکار به کار می بردند . "همچو یوز به سوی شیر دویدن " کنایه از فرمانبرداری است .
چون به خرگوش آمد این ساغر، به دوربانگ زد خرگوش: کاخر چند جُور؟
وقتی نوبت به خرگوش رسید ، او بانگ زد که : تا کی در ستم شیر باشیم ؟
۸۸/۰۶/۳۰