بیان ترجیح نهادن شیر جهد را بر توکل و فوائد جهد را بیان کردن (بخش هشتم )
جمعه, ۲۰ شهریور ۱۳۸۸، ۱۱:۳۵ ق.ظ
در این بیست و یک بیت مولانا می خواهد بحث توکل و جهد را به یک نتیجه ی معقول برساند و به زبان شیر بگوید که جهد و جد با توکل به پروردگار منافات ندارد . به همین دلیل شیر با تایید سخنان نخجیران می گوید : آری ولیکن .... .
بیان ترجیح نهادن شیر جهد را بر توکل و فوائد جهد را بیان کردن
شیر گفت: آری ولیکن هم ببینجهدهای انبیاء و مومنین
شیر می گوید که حرف تو درست است که باید توکل کرد اما تو به مومنان و انبیاء هم نگاه کن که با اینکه به خداوند تکیه می کردند ، برای هر کار جهد بسیاری هم کرده اند .
حق تعالی، جهدشان را راست کردآنچه دیدند، از جفا و، گرم و سرد
پروردگار نیز جهد آنها را به ثمر رسانده . آنها سرد و گرم روزگار را چشیده اند .
حیله هاشان جمله حال آمد، لطیفکل شی ء من ظریف هو ظریف
تدبیرهای آنها حالات لطیف روحانی به آنها داده است . این حالات لطیف و ظریف و خوش آیند از جانب پروردگاری بوده است که خود نیز متصف به همین لطف و ظرافت است .
دامهاشان، مرغ گردونی گرفتنقصهاشان، جمله افزونی گرفت
تدبیر انبیاء و مومنان مانند دام ، مرغان آسمانی را میگیرد ، یعنی به کشف اسرار غیب می انجامد و همین موفقیت نقص های آنها را به فزونی و کمال تبدیل می کند .
جهد میکن تا توانی، ای کیا !در طریق انبیا و اولیا
با قضا پنجه زدن ، نبود جهادزآنکه این را هم قضا بر ما نهاد
تا می توانی در راهی که انسان های برگزیده جهاد کردند تو هم جهاد کن .
جهادی که من به آن اعتقاد دارم مقابله با قضای پروردگار نیست زیرا این جهاد هم به خواست پروردگار در من پدید می آید .
کافرم من، گر زیان کرده ست کسدر ره ایمان و، طاعت یک نفس
اگر من بگویم که ایمان و پیروی از امر پروردگار زیان آور است مرا کافر بشمارید .
سر شکسته نیست، این سر را مبندیک دو روزی جهد کن، باقی بخند
حرف من این است که وقتی سرتان شکسته نیست چرا به آن دستمال می بندید ؟ بدنی که می تواند کار کند باید آن را به کار انداخت . چند روزی کوشش باید کرد و بعد می توان آسوده نشست و خندید و شادی کرد .
بَد محالی جُست، کو دنیا بجُستنیک حالی جُست، کو عقبی بجُست مکرها، در کسب دنیا بارد استمکرها، در ترک دنیا وارد است
مکر و تدبیر در راه زندگی مادی خنک و بی لطف است اما اگر در راه بریدن از دنیا و پیوستن به عقبی و ادراک حقایق الهی باشد وارد و پذیرفتنی و پسندیده است .
مکر آن باشد، که زندان حفره کردآن که حفره بست، آن مکریست سرد
دنیا زندان است باید حفره ای در آن پدید آوریم و از آن بگریزیم نه آن که حفره ها را بندیم و خود را بیشتر زندانی کنیم . این کار تدبیری خنک است .
این جهان زندان و ما زندانیانحفره کُن زندان و، خود را وارهان
این جهان زندان است و ما زندانیان پس ای زندانی سعی در بازکردن حفره ها کن و خود را آزاد کن .
چیست دنیا؟ از خدا غافل بُدننه قماش و نقده و میزان و زن مال را گر بهر دین باشی حمولنعم مال صالح خواندش رسول
اگر مال دنیا را داشته باشی و بار آن را به خاطر دین بر دوش بگیری و آن را در راه دین به کار ببری ، خوب است و پیامبر گفته : چه خوب است مال حلال و درست برای مرد درست کار .
آب در کشتی، هلاک کشتی استآب اندر زیر کشتی، پُشتی است
آب اگر در کشتی باشد باعث غرق شدن کشتی می شود و اگر آب در زیر کشتی باشد ، کشتی روی آن حرکت می کند و به مقصد می رسد . مال دنیا هم همینطور است اگر تو را اسیر خود نکند و در خدمت دین تو باشد خوب است .
چون که مال و ملک را از دل براندزآن سلیمان خویش، جز مسکین نخواند
سلیمان با همه قدرت و عظمت ، اعتنایی به مال دنیا نداشت و خود را مسکین می خواند .
کوزۀ سر بسته، اندر آب زفتاز دل پر باد فوق آب رفت
کوزه ای که سرش بسته باشد و دلش پر از باد در آب نیروند روی آب می ماند .
باد درویشی چو در باطن بودبر سر آب جهان ساکن بود
اگر باد درویشی در باطن تو باشد تو هم بر روی آب جهان ساکن میمانی و در امور دنیوی غرق نمی شوی .
گر چه این جملۀ جهان ملک وی استملک، در چشم دل او، لا شی است
گرچه تمام جهان در نظر درویش ملک اوست اما در نظر او ناچیز است .
پس دهان دل ببند و مهر کنپر کنش از بادِ کبر ِ من لدن
پس دهان دل ببند ، یعنی رابطه ی دل را با دنیا قطع کن و برای آنکه در دنیا غرق نشود آن را پر از غرور کن ، غرور و کبری که از جانب پروردگار بر دل سایه می افکند .
جهد حق است و، دوا حق است و، دردمنکر اندر نفی جهدش، جهد کرد
سپس در این بیت تمام بحث شیر و نخجیران را خلاصه می کند : درد حق است زیرا مشیت الهی است . دوا هم حق است زیرا توسل به اسباب و کوشش در راه مقصود ، سپاسگزاری بنده در برابر توانایی است که حق به او داده است . آنها که منکر جهد و کوشش اند در واقع برای نفی جهد و کوشش ، جهد و کوشش می کنند .
۸۸/۰۶/۲۰