باز ترجیح نهادن نخجیران توکل را بر جهد ( بخش هفتم )
پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۸۸، ۰۹:۵۵ ب.ظ
فهرست مطالب
با سلام به دوستان عزیز
در پی صحبت هایی که در جلسات قبل خواندید
، بین شیر و نخجیران در مورد کوشش و توکل
، صحبت هایی گفته شد ، در این قسمت هم دوباره نخجیران بر توکل اصرار می کنند و جهد
را رد می کنند . آنها اعتقاد دارند که آنچه در ازل توسط خداوند نوشته شده ، همان
چیزی است که برای ما مقدر شده و تلاش هیچ تغییری در آن حکم ایجاد نمی کند ...
باز ترجیح نهادن نخجیران توکل را بر جهد
جمله با وی بانگها برداشتند
کان حریصان که سبب ها کاشتند
صد
هزار اندر هزار از مرد و زن
پس چرا محروم ماندند از زمن؟
بار دیگر نخجیران از بی اثر بودن کوشش سخن می
گویند و توکل را درست می شمارند : کسانی
که دنبال سبب و کار و کوشش می روند ، حریصان بی توکل و بی ایمانند . میلیون ها زن
و مرد دنبال سبب ( تلاش ) رفتند و از زمانه خیری ندیدند .
صد هزاران قرن ز آغاز جهان
همچو اژدرها، گشاده صد دهان
اقوام دنیای کهن ( قرن : دوره ، زمان ، مردمان
دوره های گذشته ) با حرص و آز ، توکل را رها کردند ، دهان خود را مانند اژدها باز
کردند.
مکرها کردند، آن دانا گروه
که ز بُن بر کنده شد، زآن مکر، کوه
مکرهایی به کار بردند که می توانست کوه را از
جا برکند.
کرد وصف مکرهاشان ذو الجلال
لتزول منه اقلال الجبال
مکرهایی که به فرموده ی پرورگار می توانست قله
های کوه ها را به حرکت در آورد .
جز که آن قسمت، که رفت اندر ازل
روی ننمود از شکار و از عمل
اما جز آنچه خداوند در ازل خواسته بود از کار
آنها و شکار آنها چیزی به دست نیامد .
جمله افتادند از تدبیر و کار
ماند کار و حکم های کردگار
تمام مکر های آنان از کار افتاد و آنچه باقی
ماند حکمی بود که پروردگار برای آنها داده بود .
کسب، جز نامی مدان، ای نامدار
جهد، جز وهمی مپندار، ای عیار
تلاش و کوشش فقط حرف و وهم است ای جوانمرد . (
عیار )
در قسمت بعدی داستان کوتاهی در تایید حرف های نخجیران بیان می شود که نشان دهنده ی این است که تقدیر و از آن جمله مرگ ، چیزی نیست که بتوانیم از آن با تلاش فرار کنیم ....
۸۸/۰۵/۲۹