برگ بی برگی

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

برگ بی برگی تو را چون برگ شد ، جان باقی یافتی و مرگ شد ...

سلوکی در راه حقیقت ....

بایگانی

مولانا که بود ؟ ( بخش اول )

جمعه, ۱۴ فروردين ۱۳۸۸، ۰۱:۵۴ ب.ظ
با سلام به همه ی دوستان بعد از به پایان رسیدن داستان پادشاه جهود اگر بر طبق ترتیب پیش بریم ( که من هم چنین قصدی دارم ) داستان دیگه ای شروع میشه (که داستان کوتاهی است ) و  چند بخش کوتاه دیگر هم هست و بعد داستان بلند دیگری شروع خواهد شد . اما قبل از اینکه به سراغ داستان ها بروم دوست دارم مختصری از زندگی مولانا را به شما تقدیم کنم . بیرون کشیدن واقعیت زندگی مولانا و زدودن آنچه خیال و توهم است بسیار مشکل است . من از آنچه " دکتر محمد استعلامی " در ابتدای دفتر اول مثنوی نوشته اند استفاده می کنم . البته این نوشته حدود 65 صفحه است و من  سعی می کنم  در خلاصه کردن مطلب چیزی از قلم نیندازم . این مبحث را در چند پست جداگانه به شما تقدیم میکنم ....     مولانا که بود ؟  آفریننده ی مثنوی مردی است با نام محمد با لقب جلال الدین . دوستان و یاران از او به نام مولانا یاد کرده اند . نام مولانا و مثنوی از زمان قبل از مولانا نیز وجود داشته اما اکنون خاص گشته است . پدر مولانا را او را "خداوندگار" می نامید ( به معنای سرور و آقا بود و برای کسانی به کار می رفت که حرمت معنوی و اجتماعی داشتند ) و در جوانی نیز او را چنین خطاب می کردند . از مولانا با عنوان "رومی" هم یاد می شود زیرا او در روم ، آسیای صغیر قدیم و ترکیه ی امروز میزیسته و آرامگاه پدر و خود و خاندانش نیز در شهر قونیه است . در مغرب زمین همه او را به نام "رومی" میشناسند .   مولانا در روز ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری ( سی ام سپتامبر 1207 میلادی ) در بلخ به دنیا آمد . پدرش واعظی معروف با نام "بهاء ولد " بود . نادانی محمد خوارزمشاه و کارگزاران او ، خراسان را در بیم یک فاجعه افگنده بود و انتظار می رفت که مغول ها یورش های نابود کننده ی خود را آغاز کنند و به همین دلیل بسیاری از صاحب دلان و فرزانگان از خراسان و عراق کوچ کردند و پس از چندی گروهی از آنان سر از آسیای صغیر در آوردند که بهاء ولد نیز یکی از ایشان بود . بهاء ولد ، از چند سال پیش از مهاجرت ، ظاهرا در بلخ نمی زیست و در شهر های دیگر خراسان ، و خش و ترمذ و سمرقند ، اقامت های کوتاه یا متناوب داشت ، و این سفرها با حرفه ی واعظی او هم متناسب بود . در سال 609 ه . / 1212 م . که محمد خوارزمشاه به جنگ سلطان عثمان فرمانروای سمرقند رفت و آن شهر را غارت و تسخیر نمود ، خانواده ی بهاء ولد در سمرقند میزیست و مولانا در آن روز 5 سال داشت . آغاز مسافرت طولانی بهاء ولد و مولانا ، باید در سال 616 یا 617 ه . همزمان با یورش های مغولان باشد ، زیرا هنگامی که این دو به نزدیکی نیشابور رسیده بودند ، خبر از سقوط شهر بلخ میرسید و چندی پس از آن ، نیشابور هم در امان نماند ...    ادامه دارد...   دوستان عزیز اگر مایل هستید خبرنامه ی این وبلاگ برای شما ارسال شده و از به روز شدن مطالب با خبر شوید لطفا در خبرنامه با استفاده از لینک موجود در ستون سمت چپ ،  عضو شوید .
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۱/۱۴
نازنین جمشیدیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی